فهرست وبلاگ من

یکشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۰

در اندرون من خسته دل ندانم چیست ،که من خموشم و او در غوغاست /

.....اکثر ما که بچه بودیم باید یادمان بیاید که تو هر خانه ای ۲ کتاب همیشه روی طاقچه اطاق وجود داشت ،فقیر و غنی، بیسواد و با سواد هم نداشت ،ان ۲ یکیش کتاب حافظ و دیگری قران بود .شاید بشود گفت که کتاب حافظ بیشتر برای خواننده اش یا اگر بیسواد بود و برایش خوانده میشد بیشتر باب طبع بود و خواندنی تا قرانی که همیشه اون بالا رو طاقچه گردوخاک می خورد و جز برای مسافر در حال سفر یا اوردنش برای *قسم * خوردن و بالاخره برای کسی که راهی سفر اما اینبار *سفر * اخرت بود و از

باب بخشش ! از خدا برای گناهانش ، بگذریم از استفاده اش در مساجد .به جرات می توان گفت قران فقط برای ارامش خاطر ظاهری! در خانواده های مسلمان وجود داشت که نداشتنش در خانه بمانند گناه بود ! اما شاید کمتر کسی لای این کتاب را باز کرده و بداند که در ان چه چیز نوشته شده ،چیزی در حد دکوراسیون اطاقمان نه کم و نه بیش اما کتاب حافظ اینبار برعکس ،کمتر فردی از اعضای بالغ ولی لزوما نه باسواد خانواده حتی ،می توانستی پیدا کنی که با اشعار حافظ بزرگ اشنایی نداشته باشد ! ، عجیب است نیست ؟ و این موضوع صد ها سال قدمت دارد و رسمی شده برای خودش ، اما اینبار و این روزها می شود گفت که مردم دیگر واقعا با قران و نوشته هایش با پوست و گوشت و خون خود اشنا شده و می دانند چیست انهم از برکت وجود اخوندهای نابکار است .جوانان که حال پشیزی برایش قائل نیستند و تره هم برای لاطائلات ان خرد نمی کنند ،پیران هم که اغلب شک و تردید وجودشان را گرفته که ایا این بود همه ارزش و تقدس ! این کتاب اسمانی !؟ .
اگر هم جای تقدسی باشد متعلق به حافظ ، شایدم مولانا یا خیام است بر سر طاقچه هایمان که فقیر و غنی ، ملحد و خداپرست ، فاحشه و مومن ، بدکردار و نیکوکار ، بد و خوب همه در مقابلش یکی هستند و هیچکس را* سزا * نمی دهد و مجازات نمی کند برای * منت * گذاشتن برسرشان که ناخواسته به این دنیای بی انصاف اورده رهایشان کرده تا شاهد فقط * خوشنودی * و ارضای خودش باشد ! .


دوستان در تیتر لینک اگر اشتباهی وجود دارد من کند ذهن را سریع از اشتباه بیرون بیاورید .سپاسگزارم .


سامی الفا .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر