فهرست وبلاگ من

چهارشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۹۰

شب هاییکه با سریال دایی جان ناپلئون لبخند سیاسی می زدیم

......آن دسته از تحلیلگران و تاریخ نگارانی که معتقدند انقلاب اسلامی سال 57 تنها به خاطر عوامل داخلی و برآمده از نیازهای آن روز جامعه ایران بوده، تحلیلی یک سویه و ناقص ارائه می کنند. در زمینه مسائل سیاسی، رخدادهای تاریخی، تحولات اقتصادی و پویش های اجتماعی همواره باید «کلیه متغیرها» مورد ارزیابی و شناسایی قرار گیرد.

در هیچ دوره تاریخی در طول تاریخ معاصر کشورمان به اندازه اواخر عصر پهلوی ایران آماده توسعه سیاسی و دموکراسی نبوده است. عناصر و مولفه هایی مانند رشد و توسعه اقتصادی، پدید آمدن طبقه متوسط، جهت گیری دولت های دوره پهلوی به طرف نوسازی اقتصادی، وجود دادگستری عرفی، آزادی های اجتماعی و به رسمیت شناخته شدن تدریجی حقوق زنان، شکل گیری تدریجی بخش خصوصی در امور اقتصادی و رابطه عادی با جهان، همگی «پیش زمینه های» دموکراسی سازی و نهادینه شدن دولت مدرن به حساب می آیند، ضمن آن که تاریخ اروپا نیز نشان می دهد «پس از» تشکیل دولت های مطلقه نوساز بود که نطفه های اولیه دمکراسی و حکومت مبتنی بر اراده مردم در اروپا شکل گرفتند.

در حالی که هنوز بسیاری از روشنفکران دوره پهلوی در کافه فیروز با جلال آل احمد فالوده سیاسی می خوردند، چریک های کافه نشین صلوات سیاسی می فرستادند، چریکهای خیابانی در اردوگاهها دوره می دیدند، دانشجویان به اصطلاح روشنفکر پای درس شریعتی در حسینیه ارشاد می نشستند و بینندگان تلویزیونی شب هنگام با دیدن سریال دایی جان ناپلئون لبخند سیاسی می زدند، بسیاری از طرح ها برای ورود ایران به عصر «هیچ» در حال طراحی و برنامه ریزی شدن بود


جا دارد یک بار تحلیلگران، سازمان ها و احزاب سیاسی ایران با کنار گذاشتن بغض های سیاسی از خود بپرسند چه شد که ایران به جای پیشرفت و گام برداشتن به سوی آینده، وارد «عصر تاریکی» شد؟ چه کسانی ایرانی ها را به عقب سوق دادند تا آنها را وارد این دوران قرون وسطایی کنند؟ چرا باید ایران را از سکولاریسم، ناسیونالیسم و مدرنیسم جدا می ساختند؟

یک بار هم که شده گروه های چپ از خود بپرسند چه شد «رفیق کیانوری» خمینی را یک سیاستمدار پیشرو یافت! نیروهای ملی گرا از خود سوال کنند چرا به جای همکاری با شاپور بختیار برای آمدن «آقا» فرش قرمز پهن کردند و آمدن خمینی را طلوع خورشید از غرب نامیدند! طرفداران اسلام سنتی بپرسند چرا روحانیون سنتی که مخالف ولایت فقیه بودند نتوانستند جلوی ابزار شدن اسلام را بگیرند؟

در طول تاریخ انقلاب ها هیچ گاه به این اندازه «رژیم پیشین» از«رژیم فعلی» محبوب تر نبوده است. نه لویی شانزدهم بعد از انقلاب فرانسه و نه خاندان رومانوف در روسیه پس از انقلاب بلشویکی هرگز به اندازه پهلوی ها محبوب نشدند. هرچند در سال 57 خاندان پهلوی از ایران رفت اما ارزش های دوره پهلوی هرگز از ایران نرفت. امروز پس از سی و سه سال اکثر گروه های سیاسی سکولاریسم را فریاد می زنند. ملی گرایی نه کفر که افتخار ایرانیان است و صنعتی شدن، رشد اقتصادی و مدرن سازی یک نیاز ملموس برای مردم است. این ارزشهای باقی مانده از دوران پهلوی تنها در یک حکومت دموکراتیک است که می تواند راه درستِ ساختنِ ایرانِ آینده باشد.

کوتاه شده از کورش تهران

دوشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۰

خوشتون بیاد یا نه ، من موافق حمله هوایی به ایران هستم ،چون ما عرضه نداریم .

....چند روزی هست که دوباره احتمال حمله به ایران تو روزنامه ها و مراکز سیاسی شدت گرفته ،بزارید رک و راست بگم اگه چنین چیزی واقعیت داشته باشه من شخصا ازش حمایت می کنم و معتقدم جز کمک گرفتن از کشورهای ازاد و حمایت شان، سقوط حکومت اسلامی را باید تو خواب دید اونم اگه خوابشو ببینید ! .رژی پلید اسلامی دچار اضمحلال و گرفتاریست داخلی و خارجی و حتی در درون خود ،اما دل خوش کردن به سقوط اونا از درون و یا حتی اصلاحات اساسی کار *هالو *هاست و عده ای که معتقدند * خودش درست میشه ! * .اعتراف کنیم نیروی لازم و امکانات کافی نداریم تا انها را که مرگ خودشان را با از دست دادن قدرت مساوی می دانند کاری اسان بدانیم حمله هوایی به ایران تلفات زیادی خواهد داشت عده بسیار زیادی بیگناه امکان از دست دادن جانشان وجود دارد ، خرابی ویرانی گسترده خواهد بود اما چرا چنین چیزی رخ نمی دهد و انها حمله نمی کنند ؟ جواب ان بسیار ساده است .کشورهای ازاد دنیا اگر کوچکترین چراغ سبزی از چین و شوروی* مخصوصا چین * ببیند شک نکنید فردا صبح تمامی مراکز قدرت و پایگاههای نظامی و مراکز استراتژیک نظام بربری اسلامی را ویران میکنند که* متاسفانه* فعلا چنین علامتی داده نشده گفتم متاسفانه چون خیلی ساده بگویم متاسفم که تا حال انجام نشده . ۳۲ سال است که خونخوار ترین رژیم دنیا شبانه روز مشغول توطئه و چپاول اموال مردم ایران است تا بلکه مدتی بیشتر بر سریر قدرت بماند انهم با دادن امتیازهای بسیار بزرگی به کشورهای خارجی که در موقع مقرر حمایتش کنند ، کوچکترین رحم و عطوفتی نسبت به مخالفین خویش ندارد و دقیقا اعمال و رفتارش دیکته شده بوسیله کشورهاییست که خود ناقض حقوق مردم خود هستند . ایران همیشه سربلند را که هرگز مستعمره هیچ کشوری نبود چنان با همکاری و خیانت سران رژیم اسلامی ذلیل و خوار کرده که حدی بر ان تصور نمی شود و چین که منافع خارجی خود را در ایران بسیار استراتژیک و مهم می داند و خیال رها کردنش را حالا حالاها ندارد ، نقطه ضعف رژیم در داشتن مخالفین * متحد * است و برای جلوگیری از اتحاد مخالفین خودش هر ساله مبالغ عظیمی خرج می کند تا این اتحاد صورت واقعیت نگیرد از رخنه در گروهها و سازمانها تا برنامه ریزی ارسال ادمک های خودش به خارج از کشور بصورت مستقل تا این اتحاد صورت نگیرد .ففط مجسم کنید با اتحاد گروههای مختلف و تقسیم بندی وظایف انها شامل گفتگو با کشورهای صاحب قدرت و همچنین گفتگوبا چین و شوروی و تفهیم این* مهم * که این رژیم رفتنیست و هرگز شما منافعی در ایران اینده نخواهید داشت مردم و حکومت اینده هرگز شما را نخواهد بخشید و کل منافع شما و قرارداد های فیمابین یکطرفه فسخ خواهد شد و ضرر کننده شما خواهید بود .البته این کار و کارهای دیگر زمان خواهد برد اما جواب خواهد داد چون هیچ کشوری منافع خارجی خودش را کور کورانه انتخاب نمی کند و برنامه های درازمدت دارند باید با انها وارد گفتگو شد و متقاعدشان کرد و این زمان خواهد برد اما نه زیاد ، مورد بعدی که بدان شخصا اعتقادی ندارم ولی یک واقعیت در مورد ما ایرانی هاست این است که * راهبر *ی نداریم و نیاز وافری به داشتن شخص یا اشخاصی داریم که مردم حرفشان را حجت بدانند و * اعتماد * کنند و این مورد تا بحال یکی از بزرگترین ضعفهای ما بوده ،مردم بدون شخص یا اشخاصی که مسئولیت بعهده بگیرند نیازمندند و حرف اخر ، تاسیس یک حکومت سکولار در خارج از کشور و اعلام ان به مردم و دنیاست که با داشتن * سخنگوی * رسمی تمامی ورودی ها و خروجی ها باید از این کانال باشد و بسیار رسا و مطمئن برنامه ها و فعالیتهای خودش را اعلام کند .
مواردی دیگر هم هست که توضیح خواهم داد .