فهرست وبلاگ من

پنجشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۹۰

حیرانم ای وقیح قبیح

....براستی که من حیرانم از وقاحت تو ای وقیح ولایت قبیح ، حیران از عمق رذالت و پستی و فرومایگی تو ای که نامت میدهی انسان !! . براستی که طبیعت جای من و تو را به اشتباه عوض کرده ، با اینکه من* سگم* صد شرف دارد بتو ،اما حیرانم هنوز .نگاه کن به چشمانم و ببین عمق حیرانی را و فرق بین من و تو را

باز هم جای شکرش هست که می توانیم تجاوز کنیم !

....شیخ و مریدان به پارک جنگلی رفتندی از برای تناول ناهار و گذران وقت . در میانه راه اعلانی نصب بود که : قلیان ممنوع
چادر مسافرتی ممنوع
سگ ممنوع
پخش موسیقی ممنوع
...رقص و شادی ممنوع
شیخ بفرمود : باز جای شکرش باقیست که تجاوز آزاد است وگرنه در طبیعت چه میکردیم؟
مریدان شلوار را محکم گرفته و به غایت سرعت گریختندی



برگرفته از دوستی ناشناس .

یکشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۰

ازادگی و کاربرانی که چندین حساب دارند

........از انجا که ازادگی اخیرا یادداشتی گذاشته در بالای سایت و طبق قانون سایت اخطار داده که حساب کاربرانی که دارای چند حساب کاربری هستند را خواهد بست بر ان شدم تا متن کوچکی بنویسم در مورد ان . فهمیدن این موضوع که در این روزها که کاربران یکدیگر را به داشتن چند حسابه متهم میکنند و اخطار اخیر خود سایت مزید ان است که احتمالا چند عضو ناخلف ازادگی شیطنت هایی کرده اند . مدتی قبل خود من قربانی این موضوع شدم و برای ساعتی حسابم بسته شد که با توضیح سوءتفاهم حل گشت .قضیه از این قرار بود که تنها داشتن یک لپتاپ و تعداد بچه ها در خانه و تشویق انها که در ازادگی عضو شوید و ضرورتا سیاسی ننویسید و چنان شد که متقاعد شان کردم عضو شوند اما نخواندن کامل قوانین سایت گریبان مرا گرفت چون شده بود که بچه خواهرم میخواست به لینک من رای دهد یا لینکی ارسال کند که صلاح نمیدانستم و یا حتی چندین نفر از دوستان قدیمی را که در کانادا ،امریکا و هلند زندگی میکنند با صحبت و تشویق که* هرچه دل تنگت میخواهد بگوی* به ازادگی وصل کردم و تا جاییکه اطلاع دارم حتی یکی از انها میگفت چکارم کردی ؟! از صبح تا شب حالا دیگه پای ازادگی هستم و البته که من نمیدانم که حال او کیست و با چه نامی فعالیت دارد ، این را گفتم که بگویم پای تلفن مجبور شدم همزمان با او و رفتن قسمت به قسمت ازادگی و همچنین ساختن ایمیل و نشان دادنش به او که حال فرضا باید چنین چیزی بر روی صفحه کامپیوترت مشاهده کنی ، بساختن یک حساب کاربری دیگر برای خودم شدم !و حتی چگونگی رای دادن مثبت و منفی کامنتها و و و ، اما هرگز دیگر از ان حساب استفاده نکردم و در اینجا مثل پیشین باید رسما به ازادگی بگویم که حتی دیگر اجازه استفاده از کامپیوتر خودم را به خانواده پس از ان اتفاق نداده ام که باعث مقداری ناراحتی هم برای خودم بخصوص و دو عضو دیگر خانواده گشت ، سخت است ولی چاره ای دیگر نبود و در همینجا اعلام میکنم که همه بدانند .

چه کسی خوشبخت است شما یا من ؟ / حرفی از سر دلتنگی ها

....سالهاست که کویری ندیده ام ، سالهاست که کوهستانی و یا حتی تپه ای بلند را ندیده ام فقط زمین صاف و فلات اما سرسبز ،سالهاست که دیگه اون بوی مطبوع خاصی که موقع رفتن خونه از اشپزخانه های یکایک همسایه ها میومد و میفهمیدی که چی نهار دارند را ندیده ام و بالاتر از همه اینکه سالهاست که اسمان پاک صاف و پر ستاره را ندیده ام ، اسمان شبهای پر ستاره تالاندشت کرمانشاه را میگم ، اسمان زیبا و انبوه ستارگان کویر خشک اما پر ابهت رو میگم ، خوابیدن شبانه ، رو زمین اون بالا بالاها تو کوهستان جم و ریز بوشهر رو میگم و طاقی از انوار میلیون ها ستاره کوچک و بزرگ نورانی که احساس میکردی انقدر بتو نزدیکند که هر اینه که اراده کنی میتوانی یکی از انها را با دستت بچینی ، دلم تنگ شده برای همه ان چیزهای از دست داده که فقط تبدیل به خاطره شده نمیدانم شاید همه انها را از دست داده ام تا چیز بزرگ دیگری بنام * ازادی * داشته باشم و باز هم نمیدانم که شما خوشبختید با داشتن انها یا من و * ازاد *یم ؟