فهرست وبلاگ من

جمعه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۰

ایا ایران با این اکثریت خاموش و بیخیال در اینده بسوی * تجزیه * شدن می رود ؟

.....در تاریخ کم نبوده اند ملتها و کشور های بزرگی که یکشبه از صفحه جغرافیا محو شده اند. نمونه اخیر آن کشور بزرگ و قدرتمند یوگسلاوی است که در حال حاضر به چندین کشور کوچکتر تجزیه گردیده است. علت اصلی تجزیه کشور ها سستی و اختلافات ابلهانه و عدم بلوغ نسلی بوده که قادر به درک موقعیت ویژه کشورش نگردیده و با "بی عملی" سرنوشت کشور را یا به دیکتاتور و یا به قدرتهای خارجی سپرده و تنها یک نظاره گر* غرغرو* باقی مانده. البته پس از آنکه سرنوشت کشور بدلیل بی عمل و سستی او توسط *انگلسیا*! رقم خورده ظفرمندانه از درک خارق العاده سیاسی خود گفته که "دیدید گفتم تا خارجی ها نخواهند هیچ چیز در اینکشور تغییر نمی کند". هرگز بفکر او نرسیده که در مقابل سستی و بی عملی ما حتمن دیگران عمل می کنند و بجای ما (آدمهای نابالغ) تصمیم می گیرند. این ناشی از قدرت خارجیها نیست بلکه از ضعف ماست!. پس چه باقی می ماند؟

یا مردم ایران این رژیم را برانداخته و رزیمی دموکراتیک و عقلایی بر سر کار می آورند...

ویا غربیها متوجه سستی, بی عملی و نابالغ بودن ما شده و طرحی مطابق با منافع جهان غرب و سرمایه داری جهانی را در ایران پیاده می کنند.

طرح غربیها از دو حال خارج نیست: یا افراد خودی را بعنوان ناجی کشور علم می کنند همانطوریکه در افغانستان با رئیس جمهور کردن* کارزای* و در عراق از طریق علوی و مالکی کردند,

و یا دست به تجزیه کشوری بزرگ زده و از آن چند کشور کوچک ضعیف و گوش بفرمان می سازند.

ادم بدبینی نیستم و هرگز هم نبوده ام اما واقعیات جهانی و مشکلات مالی و دست وپنجه نرم کردن کشورهای اروپایی و امریکا را می بینیم ،نیازی نیست که ادم باهوشی باشی که ببینی یک طرح عظیم در راه است تا انها بتوانند ثبات اقتصادی را بکشورشان باز گردانند و در این راه به تیکه تیکه و تجزیه کردن کشورها که مسلما قابل کنترل بیشتری است هم تمایل زیادی دارند .کارتلهای بزرگ ، بانکها ، مراکز و کارخانجات ساخت اسلحه و مهمات در خواب زمستانی هستند و باید بیدار شوند و رونقی ب کسب و کارشان بدهند ،هنوز حکومت لیبی کاملا سقوط نکرده که روسای ۲ کشور قدرتمند غربی به انجا سفر می کنند تا خیال خودشان را برای نقش فردایشان راحت کنند و باید گفت که هیچ خرده ای هم کسی نباید بگیرد از انها برای اینکه وظیفه دارند حافظ منافع مملکت خودشان باشند ، اما ایا ما هم بعنوان یک ایرانی حافظ منافع کشورمان هستیم ؟ .روی سخنم با حکومت جبار و نوکر چین نیست بلکه با تک تک خودمان است که فردا خجالت زده فرزندانمان نشویم با داشتن دو یا سه کشور تجزیه شده ایرانی ! بنام ایران جنوبی و ایران شمالی که بایستی برای دیدن عمو ها و خویشاوندان ویزا بگیریم .
در انتها می گویم صلاح خویش را خسروان دانند .

۲ نظر:

  1. حکایت ما حکایت شتر مرغ شده که موقع بار بردن می گوید من مرغم! و موقع تخم گذاشتن می گوید من شترم! تا کمی پای خشونت در تظاهرات به میان می اید, می گوییم نهضت ما فرق می کند! و ما اهل مبارزات مدنی هستیم! تا صحبت اعتصاب می شود می گوییم ما دارای سندیکا نیستیم! و کسی نیست که حقوق ما را موقع اعتصاب بدهد! مبارزه مسلحانه غیورانه هم که در کلاس ما نیست! بهانه پشت بهانه! پس فقط می ماند آه و ناله و نفرین و نفرین و نفرین! و شکایت از دست کثیف استعمار! پس این ملت حقش است که توسری بخوردو به مرگ تدریجی بمیرد

    پاسخحذف
  2. کاشکی شترمرغ بودیم! شتر ،گاو پلنگیم ! خودمون هم نمی دونیم چی می خوایم و همین بقولی منافع خودی هم یک موردش است هزینه هم که اهل دادنش نیستیم . راست میگی درد یکی دوتا نیست دوست من .

    پاسخحذف