جان لنون و سیاره ای بنام زمین بدون درد و رنج / تصور انهم لذتبخش است

...تصور کن هیچ بهشتی‌ وجود ندارد/ هیچ جهنمی وجود ندارد/ تصور کن همه مردم برای امروز زندگی‌ میکنند/ تصور کن هیچ کشوری وجود ندارد / سخت نیست هیچ چیزی برای کشتن یا مردن وجود ندارد/ تصور کن هیچ دینی وجود ندارد/ تصور کن همه مردم در صلح زندگی‌ میکنند/ ممکنه بگی‌ من خیال پردازم ولی‌ من تنها نیستم و امیدوارم شما هم روزی به من بپیوندید/ تصور کن هیچ مالکیتی وجود ندارد / تصور کن هم مردم در همه جهان سهیم هستند/ ممکنه بگی‌ من خیال پردازم ولی‌ من تنها نیستم و امیدوارم روزی شما هم به ما بپیوندید و همه در یک جهان متهد زندگی‌ کنیم .
اری این ترانه * اتوپیایی * نیست که میسر نشود مدینه فاضله ای نیست که اتفاق نیافتد این اتفاق با گسترش شعور انسانها در اینده رخ خواهد داد و تصور ان روز برایم خوشایند است .