سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست .
...شاید هم دلیلش همینه شاید هم بخاطر دل سگ مصب خودمه که اهل داد و قال نیست و رضا میده به رضای اون بالا !! که هرچی میخوان بسرم بیارند ،شایدم بخاطر اینه که بدی های خودمو نمیتونم با خرده گیری از دیگران بپوشانم و یا شایدم بقول دوستم من از اون مردمی هستم که میشینند و رو به اسمون میکنند و چشم در چشمخانه میگردونند و میگن خب خواست خدا چنین بوده! ،ولی میدونم چنین نیست و خشم
گین در سکوتم میشم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر