فهرست وبلاگ من

پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۰

سقوط اخلاقی اکثریت جامعه ، اینها امار ساختگی بی۰بی۰سی و رادیو اسرائیل نیست

....در نگاهی کلان تر به موضوع* مجرم‌* همو خود قربانی جامعه ای است که در آن تربیت شده است و این ،‌همان نقطه نگران کننده است چه آن که پرونده های حاضر در دادگاهها با رأی دادگاه و تصمیم اولیای دم دیر یا زود ‌مختومه می شود اما میلیون ها جوان و نوجوان دیگر ایرانی در جای جای این کشور ،‌در معرض ْآسیب های این چنینی هستند ، آسیب هایی که گاه در قامت قتل و قاتل و مقتول رخ می نمایاند ،‌ گاه جوان ایرانی را از دیوار خانه مردم بالا می برد ،‌ یا او را به مسلخ مواد مخدر می برد ،‌یا به مشکلات جنسی و بیماری های لاعلاج مبتلا می سازد و نهایتاً‌ او را افسرده ، عاصی ، ناامید ، فحاش ، بی حوصله ، زود رنج و بی اخلاق می کند.البته منظور این نیست که همه جوانان چنین اند اما نمی توان خود را به خواب زد و با * شعار درمانی * ، واقعیت ها را نادیده گرفت و وجدان خود را آسوده پنداشت. بخش قابل توجهی از جوانان ما همان گونه اند که در سطور بالا بدان اشاره شد.. کلیت جامعه ما با شیب قابل ملاحظه ای دچار سقوط اخلاقی شده است. خانواده به ویژه در شهرهای بزرگ ، آن جایگاه سابق خود را از دست داده است و هم از این روست که حدود یک پنجم ازدواج ها به طلاق حقوقی می انجامد و بخش عمده باقی مانده هم دچار اختلال و طلاق عاطفی اند. احترام والدین مانند قبل نیست. حرمت زنان در جامعه محفوظ نیست و جامعه ای که تا دیروز زنان و دختران را ناموس خود می پنداشت ، با شگفتی می بیند که جوانش در خیابان بر سر زن مردم عربده می کشد یا در حضور بانوان ، از گفتن رکیک ترین دشنام ها ابایی ندارد.



حجب و حیا ، گوهر کمیاب جامعه شده است ، خدا نکند فیلمی از روابط خصوصی یک نفر به بیرون درز کند ، همه در بلوتوث و ایمیل کردن آن به یکدیگر سر از پا نمی شناسند، از همسایه ، فقط یک نام باقی مانده و شاگردی و استادی ، به قالب های خشک و بی روح محدود شده است، دروغ به راحتی آب خوردن رد و بدل می شود،کمتر کسی از این که جنس درجه سه را به نام کالای اعلا قالب کند عذاب وجدان می گیرد ، روابط جنسی خارج از خانواده یک واقعیت تلخ است ، صله رحم به مهمانی های رسمی و تعارفی تقلیل یافته ، لبخندها عمدتاٌ تصنعی شده و … . ما دیگر همان *جامعه قبل* نیستیم.

پزشکی قانونی اعلام کرده که طی ۱۰ سال اخیر به طور متوسط هر ۸ ساعت یک نفر با سلاح سرد کشته شده اند و هر روز به طور متوسط ۱۶۰۰ پرونده نزاع در این نهاد قانونی تشکیل می شود (خبرگزاری مهر).

این ها که آمار ساختگی بی بی سی و رادیو اسرائیل نیست.واقعیت های تلخ و گزنده جامعه امروز خود ماست. کجای تاریخ ایران ، هر روز در این سرزمین بلازده و سوخته، ۳ نفر فقط با سلاح سرد کشته می شوند. چه زمانی در این سرزمین طلاق این همه گسترش داشت؟ چه زمانی این همه جوان معتاد داشتیم؟خیانت های خانوادگی و تن فروشی و دختران فراری ، کی در این کشور تا بدین حد رواج داشت؟ همین الان با ۷۵ میلیون جمعیت ۱۳ میلیون پرونده قضایی داریم! که اگر برای هر پرونده حداقل ۲ نفر طرفین دعوا را در نظر بگیریم ، معنایش این است که همین الان ۳۰ – ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در حال نزاع قضایی با یکدیگرند! وحشتناک نیست؟! کجاست آن دوستی ها و صداقت ها و گذشت هایی که جامعه ایران را در جهان ممتاز می کرد؟!



دیری نخواهد پایید که همه آنچه در طول تاریخ از فرهنگ و تمدن و دیانت و انسانیت اندوخته ایم ، به باد فنا برود.





با تعغیراتی از کلمه







.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر