فهرست وبلاگ من

چهارشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۰

لغو عمومی اعدام فقط و فقط بوسیله رفراندوم عمومی

........اون سالهایی اول انقلاب برای ما جوان ها سخت بود ، عادت نداشتیم نمی توانستیم  خودمون را وفق بدهیم ، کار نبود ، زندگی نبود ،اسایش و امنیت نبود سر هیچ و پوچ و بخاطر استین کوتاه پوشیدن بازداشت می شدی سر از کمیته در می اوردی با شیار های شلاق بر جسمت و بخصوص بر روحت . اخلاق  رخت از اجتماع بسته بود ، به  خانواده هم   اعتمادی نبود   برادر به  خواهر خیانت میکرد و لو می داد تا پای چوبه اعدام  و برادر به خواهر پدر به فرزندانش   و حتی  مادر  پسر و دختر یعنی پاره تنش را لو میداد ،زمانه زمانه بدی بود  .....مجبور بودی خودت ررا وفق بدهی با ان زمانه نامردی ها  یا بری و بسیجی بشی یا مواد فروش و ویران کنی  زندگی  دیگران را  ولی نا خواسته . اون هایی که راه اول را رفتند یا مردانه کشته و مجروح  شدند یا ارزاذل و اوباش و بقال و نفت فروش سر کوچه وو جاکش های قبلی شهر نو که بلد بودند خودشون را حفظ کنند  حال به مقامات بزرگی که لیاقتش را هرگز نداشته و تو خواب هم نمی دیدند  رسیدند  ، دسته دوم هم یا اعدام شدند یا زندان رفتند یا معتاد و اخرش زیر ۳ متر خاک خوابیدند .عده ای دیگه هم بودند که اگر دنیا را اب می برد اونارو خواب ، خانه داشتند ،کمی پول داشتند و کاری و به همان رضا بودند ، بله همون هایی که هنوزم خوابند یا خودشان را بهتر است گفت بخواب زدند .بچه های زیادی هستند که یادشونه من چی میگم بهترین سالهای عمر یکبار مصرفمان  به هدر  رفت و افسوس که متاسفانه زندگی شانس دومی بهت نمی ده ،کار خداست  دیگه باید یک جاییش بلنگد و کامل نباشه یعنی هیچ کاری دیگری بلد نیست  .  .ان روزها هنوز پیر خرفت جادوگر جماران داشت مخ زنی مذهبی میکرد و خیلی ها بهش اعتقاد داشتند ، براش جوون میدادند چون استاد دزدیدن شعور و فهم بود ، استاد بازی کردن با عواطف و احساسات مذهبی مردم بود . نادانی و حماقت حد و  مرزی نداشت . حال سال ها گذشته و چهره زشت و کریه این حرام زاده ها عریان شده و رسوای داخل و خارج ، اما با این حال هستند کسانی که به عنوان ستون پنجم ، روشنفکر ، مخالف و حتی موافق چند صباحی است که زمزمه عفو عمومی و لغو اعدام را پس از سقوط این جانوران می دهند تنها چیزی که دیگران بلغور میکنند تکرار می کنند هیچ چیز جدیدی ندارند  و فقط ادای روشنفکری را در می اورند  ولی حتی خودشان هم از ته دل شاید بشود گفت که اگر پایش رسد و موضوع زندگی خودشان باشد صندلی زیر پای جانی را خود خواهند کشید .  حداقل از خودم  راضی هستم که کورکورانه  بدنبال کسی نمی روم و چون عقل تحلیل دارم پس می توانم خودم  نظرم و عقیده ام را بگویم  بدون ترس از برچسب خوردن و متهم شدن  ،  مردم ما دیگر ان مردم زمان من و تو نیستند و باید با خودشان بگور ببرند که بعداز سقوط رژیم اعدام لغو شود ، این لغو اعدام مثل هرچیز دیگر باید به رفراندوم گذاشته شود و هرچه مردم خواستند همان شود . هر حکومت موقتی هم که بر سر کار بیاید ناید و اکیدا نباید حکم اعدام را لغو کند و جانیان و کسانی که خون از انگشتانشان میچکد باید تقاص پس دهند با اعدام مثل عراق و صدام و همراهانش و بعد عفو عمومی خواهیم داد دلیل من چیست ؟
در همین حال که این لینک را می نویسم اغلب جانیان حکومت مشغول تارومار کردن و کشتن مخالفان بیگناه هستند و شکی هم ندارند که اگر سقوط کردند انها را اعدام نمی کنند پس هرچه بیشتر جنایت بهتر و هرچه مال مردم است بتاراج بردن بهتر چون یک روزی بدرشان می خورد ،ولی کور خوانده اند .
سال هاست که بر روی لغو اعدام فکر میکنم و هنوز نتوانسته ام جواب مقبولی بگیرم که چرا نه ، جواب های مخالفان اعدام را همگی خوانده ام و کلاهم را قاضی کردم اما سال هاست که کلاهم میگوید*  اعتراض دارم * و اعتراضش هم وارد است .
اعدام می ماند تا زمانی که رفراندوم عمومی شود .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر