فهرست وبلاگ من

سه‌شنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۰

شما چه فکر میکنید ، ایا شکنجه کردن تحت هر شرایطی حتی نجات جان بیگناهان غلط است ؟

......مدت هاست که به این فکر میکنم که ایا شکنجه تحت هر شرایطی و طبق قوانین ژنو که میگوید * اعتراف گرفتن تحت شکنجه اهلیت قضایی ندارد و معتبر نیست * واقعا غلط است ؟ . بسیار خوب جواب دادن رک و راست به این موضوع کارشناس اهل میخواهد که متاسفانه من فاقد صلاحیت ان هستم اما حداقل نظر خودم را بدون سفسطه رفتن مثل دیگران که طوطی وار حرف های دیگران را تکرار میکنند میزنم . پس میگویم بله شکنجه تحت شرایطی که قانون گذار حدود ان را با توجه به شواهد و قرائن مشخص کند درست است و خلاف نیست ، ممکن است شما شوکه بشوید که چطور من میتوانم چننین حرفی بزنم ، خوب تنها چیزی که می توانم بگویم  * من * خودم هستم و خودم فکر میکنم . ممکن است بگویید در ان صورت فرق میان دیکتاتوری و دمکراسی چیست ؟ .بیشتر توضیح دهم اگر گروه افراطی چه مسلمان و چه غیر از ان با منابع مالی عظیم تصمیم به گرفتن نقشه ای هولناک و غیر انسانی که گروه زیادی انسان بیگناه را بکشند  و همچنین اجیر کردن کسانیکه فقط در فکر پول در اوردن بیشتر هستند تا نقشه های انان را به اجرا دراورند و در همین حین شخصی از انها توسط مامورین دستگیر شود و بعنوان یک شهروند از اعتراف کردن خودداری کند و به همین خاطر صده ها نفر جانشان را از دست دهند مسئول کیست قانون گذار یا مامورینی که طبق دستور و مطابق قوانین رفتار میکننذ ؟ جواب طبیعتا روشن است هردوی انها و در کل سیستم ، بهتر توضیح دهم من از کشورهای ازاد و دمکراتیک حرف میزنم نه از کشورهای دیکتاتوری .چنانچه همگی ما می دانیم عمر دمکراسی در مقابل فاشیسم ، انارشی ، دیکتاوری و غیره مانند کودک نوپایی است که بخاطر زیباییش و تقریبا کامل بودنش هر کسی عاشقانه به ان عشق می ورزد و امید وار است که کودکی چنان زیبارو داشته باشد اما متاسفانه این کودک مانند کودکان واقعی هنوز دارد بروی چهار دست و پا راه می رود و عمر و تجربه اش چنان نیست و بسیار ضعیف است مگر پدر و مادر که جامعه باشد از او دفاع کند و بخوبی او را بثمر برساند تا جوانی شود رعنا و پر قدرت ، در این حین بسیار کسانی هستند که سوگند خورده و دشمن این کودک یا دمکراسی هستند و هر کاری میکنند تا او را به زمین زنند بله دشمنان قسم خورده و کسانی که منافع خودشان را در از بین بردن یا ضعیف کردن این کودک می دانند اما تعجبی نیست که همین دشمنان در مواقع گرفتاری با کمال پرویی تمام از حق و حقوق خودشان و ازادی قانونی که به انها داده شده نا نجیبانه سو استفاده میکنند و این است که خود بخود دمکراسی و ازادی ضعف خویشتن را به عینه میبیند و چننین شخصی را مستثنی از ان نمیکند ! .بهتر است مثالی بزنم تا متوجه شوید از چه میگویم ، حادثه دلخراش یازده سپتامبر را همه ما بخاطر داریم تا مرگمان که چگونه گروهی افراطی عده ای را با بی رحمی تمام بقتل رساندند ۴۰۰۰ هزار نفر انسان بیگناه را که هیچگونه در سیاست هم درگیر نبودند ، حال بیاییم و تصور کنیم یکی از متهمان حادثه را دستگیر کردند و تمامی قرائن نشان میدهد که این شخص از ماجرا با خبر است و میتواند مستقیم و غیر مستقیم مسولان را با اعترافش پیش از حادثه با خبر کند اما سیستم به گونه ای است که زمان بر و وقتگیر است مدارک جمع اوری شود به دادگاه برده شود و در حضور هیت منصفه مورد بازبینی قرار بگیرد که این امکان را بفرد جانی  میدهد که زمان بخرد تا دیگران کار را به اتمام برسانند و ۴۰۰۰ هزار انسان را بقتل برسانند ، خالصانه بگویید ایا مسولیت ان را به عهده میگیرید ؟ ایا خودتان را و وجدانتان اسوده است که می توانستید کاری کنید تا ان شخص بحرف اید یا اینکه به خانه میروید و راحت بخواب میرویدچون دستورات مافوق تان را طبق قوانین اداره انجام داده اید ؟ . براستی کدامیک ؟
به نظر من این ضعف  سیستم است و  باید عوض شود و فرق یک جنایتکار جنگی یا قاتل خانوادگی  و یک دزد یا شخصی که جریمه پارکینگ دارد را از هم جدا کند و فرق قائل شود باید نگاه دوباره ای قانون گذاران به چیزی که فعلا در این دنیا بپیش میرود توجه خاص کنند .باید با شخصی که دستگیر شده و تمامی اطلاعات میگوید این شخص چیزی را مخفی دارد میکند و ان اطلاعات بنفع سلامت  جامعه است به هر قیمتی حتی شکنجه بدست اید ، نا گفته نماند ان شخص دستگیر شده همیشه  شانس  دارد که با دادن اطلاعات مفید و قابل پیگیری از مواهب مصونیت از اعمال گذشته اش و جنایاتی که انجام داده از طرف سران کشور مورد بخشش قرار بگیرد و بتواند هر کجا که بخواهد برود و زندگی کند با نام دیگری و هیچ کشوری هم ان مصونیت را زیر پا قرار نمی دهند چون میدانند در اینده در بزنگاه حادثه ای عظیم تر و دلخراشتر کسی ان مصونیت را قبول نمیکند چون ارزش ندارد و قبلا ان مصونیت پایمال شده ، پس در اینجا ان شخص خاطی این شانس را دارد که از تمامی مواهبش استفاده کند و حال اگر نکرد شکنجه برای بدست اوردن ان اطلاعاتی که باعث نجات هزاران هزار میشود قابل قبول است اما چگونه ؟
چنانچه قبلا گفتم من در جایگاهی نیستم که تصمیم بگیرم و این کار قانون گذاران و متخصصین قضایی است که قانون موجود را بنحوی عوض کنند که در اینده مورد سو استفاده هرگز قرار نگیرد .
بله من شکنجه را اگر باعث جلوگیری از کشتار وسیع مردم بیگناه باشد با وجدانی راحت قبول خواهم کرد .
 .حال نظر شما چیست فراموش نکنیم که در زمان سیاه و سفیدی زندگی نمیکنیم و الترناتیو های فراوانی در اختیار ماست .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر