فهرست وبلاگ من

چهارشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۹۰

وقتی وسط ناف لندن شیعیان مشغول عزاداری میشوند فکر میکنم دارم خواب میبینم نه ببخشید کابوس

.......نه اینکه شبانه روز ما مردم عزاداری نیست ، عزای رسمی هر ساله هم به ان اضافه می شود  ، زنجیر زدن ، قمه زدن ، تو ی سر زدن ، سینه زدن و گریه و زاری شروع شد البته قیمه پلو با گوشت نذری ! هم که مردم این روزا دیگه به خاطر فقر به  اون دسترسی هم ندارند براشون مهیاست که انرژی بگیرند و بیشتر عزا بگیرند و گریه کنند برا کسی که قرن ها پیش مرده اونم بخاطر حب قدرت یا نادونی زیاد که خوب کاری به ان نداریم . ولی خودمونیم ما ملت هم اشکمون در مشکمونه شایدم بعداز سال ها عادتمون دادند همیشه تو سرمون بزنیم  یا شایدم از سر غرور ولی  بدبختی زیاد  چون تو انظار نمی تونیم گریه کنیم بهترین راه ان گریه و زاری توی همچین مراسمی است که دیگه خجالت نداره و هر چه بیشتر گریه و زاری کنی دیگران به این میگیرند که این بابا چه عشقی به مولاش داره اما نمیدونند بدبخت از فرط مشکلات لاعلاج زندگی سگییش است که مصیبت گرفته !. بگذریم از عزاداری گفتم یادم اومد به چند روز پیش که داشتم میرفتم با اتوبوس اون ور شهر تا زیارت ماهیانه با دکترم داشته باشم و در ضمن نسخه های قرص های اعصاب و افسردگی و درد مزمن و این کپسول های ناراحتی های گوارشی زخم معده  رو  که همش بقول دکتر از فرط تشویشه رو بگیرم ، توی راه یهو اتوبوس سرعت خودشو کم کرد ، سرمو بالا کردم دیدم اون ور خیابان عزاداران حسینی تو ناف لندن عینهو عزاداران ایران با پرچم های سیاه و سبز و قرمز که رویشان به عربی الااکبر و حسین شهید و چیزای دیگه نوشته دارند توی سر خودشون میزنند مردان در جلو و زنان با روبنده و روسری و چادر در عقب مشغول خود زنی ! هستند اما از زنجیر زدن خبری نبود از قمه زدن خبری نبود اونم فکر میکنم که پلیس اجازه اونو نداده وگرنه شکی نداشتم که این نمونه خود ازاری و مریضی هم میشد توشون زیاد دیدید ، چون اتوبوس تقریبا دیگه حرکت نمیکرد میشد از چهره هاشون خوند که چه زجری میکشیدند طفلک ها که پلیس از اونا  این نوع بیماری مازوخیستی  را ازشون گرفته ولی چیزی که بیشتر منو مبهوت کرد تعداد زیاد اونا بود میشه گفت حدودا بالای هزار تا بودند قیافه های ایرانی رو هم میشد تشخیص داد ، در این حال با گفتن متلکی ظریف در اتوبوس دو تا سه دختر زیبا روی جوان که با صحبت کردنشان فهمیده بودم از بکوک شرق سابق هستند یکیشون رو به من کرد و با اخم گفت خوب که چی اونا هم حق دارند ، در جوابش گفتم بقول معروف بر منکرش لعنت همه حق دارند توی یه کشور ازاد ولی بدبختانه سن تو و تجربه ات  بسیار کم است و فکر نمیکنم چند سالی بیشتر توی انگلستان باشی اما من بعد از بالای دو دهه اولین بار چنین چیزی رو تو لندن  میبینم و چون گذشته رو دیدم حال رو هم دارم میبینم اینده رو هم پیش بینی می تونم بکنم که  مثل حالا که در کمال امنیت ساعت  ۴ صبح از دیسکو با با دوستات برمیگردی خونت دیگه نتونی چون این جوری که سیاست بازان عمل میکنند راه دوری نیست که قوانین شریعت رو که یه سری قانون های متحجرانه اسلامیست  توی هر کوی و برزن در اینده نزدیک  بزور به اجرا در بیارند . در هر حال ۴ روز از اون روز گذشته و من همچنان به ان فکر میکنم ، اخ اخ دوباره این دستگاه گوارشی من یا همون زخم معده که نتیجه حرص خوردنه عود کرده ،برم با اجازتون قرص و کپسولامو بخورم . تا بعد .
http://www.youtube.com/watch?feature=player_detailpage&v=GvpBAQPpCCc
البته این ویدیو کلیپ مال سال ۲۰۱۰ است .و عکس ها نمایشی است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر